تو خيابون لم داده بوديم به يه ماشين مازراتي يک ميليارد و 200 ميليوني
يه پسره اومد بهم گفت ماشين خودته يا بابات؟نيم نگاهي بهش کردم و گفتم دوست داشتي تو هم يکيشو داشتي؟ سوئيچشو درآورد سوارش شد و رفت.........درجا افسردگي گرفتم الانم تحت درمانم!